حضرت آیت الله خامنهای در پاسخ به گزارش وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی درباره اقدامات این وزارتخانه برای پیشگیری و مقابله با کرونا از جمله طرح بسیج ملی مبارزه با کرونا، ضمن تشکر از زحمات انجامشده، بر لازمالاجراء بودن تدابیر ستادملی و وزارت بهداشت برای جلوگیری از گسترش بیماری تأکید کردند. متن مرقومه رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
«بسمه تعالی
از زحمات وزیر محترم و همکاران در این گسترهی وسیع تشکر میکنم. تدابیر ستاد ملی و وزارت بهداشت برای جلوگیری از گسترش بیماری برای همه لازمالاجراء است. طرح بسیج ملی مبارزه با کرونا که دارای پشتوانهی علمی و همراه با انگیزههای دینی و جهادی و انسانی است، طرحی کارآمد است و همان چیزی است که بلا را به نعمت و تهدید را به فرصت تبدیل خواهد کرد انشاءالله. از خداوند متعال توفیق و پاداش برای این جهادگران مسألت میکنم».
در این نوشتار سعی شده تا یادی از مادرانههایی شود که در حق شهدا شده و ماجرای پیرزن عراقی که برای شهدا مادری میکرد و دیدار با یک مادر شهید در روز تولد حضرت فاطمه (س) که گفته است: «بیصبرانه منتظرم که پیش پسرم بروم» را روایت کند.
مادر شهدای امانتی سرهنگ حسین عشقی فرمانده قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی ستاد کل نیروهای مسلح در جمع زائران معراج شهدای تهران به ذکر خاطره آخرین روز تفحص در سال ۹۳ اشاره و آن را اینگونه روایت کرد: روز ۲۹ اسفندماه سال ۹۳ که روز جمعه بود، ما با گروه تفحص از الاماره راه افتادیم به سمت منطقه زبیدات، هم اینکه بهاصطلاح تفریحی باشد برای بچهها و هم اگر شد کاری را هم انجام داده باشیم. وارد منطقهای شدیم که میدان مین وسیعی بود، در قسمتی که بهاصطلاح کمتر آلوده بود پیاده و مستقر شدیم، تعدادی از بچهها شروع کردند به آماده کردن غذا و من و بقیه در میدان مین و اطراف شروع کردیم به گشتزنی برای شناسایی. الحمدالله آن روز با توسل به امام زمان (عج) که روز جمعه، روز خاص ایشان است دو شهید پیدا کردیم. جالب اینکه یکی از این دو شهید پیشانیبند یا مهدی ادرکنی (عج) داشت و شهید دیگر همپشت پیراهنش یا بقیةالله (عج) نوشتهشده بود.
او در ادامه گفت: مقداری از گوشت غذا اضافه آمد که هنوز کباب نشده بود. آشپزمان گفت که این گوشت را کباب نکنیم و ببریم الاماره برای نوبت شام. به ذهنم رسید که شاید یکی را در جاده پیدا کردیم که گرسنه باشد، گفتم کباب کنیم بگذاریم توی ماشین در مسیرمان به یک نفر میدهیم. رفتیم در روستای زبیدات یک بنده خدا بود که براثر انفجار مین هم انگشتان دستش قطعشده بود و هم نابینا شده بود. غذا را به او دادیم. او به ما گفت: «حالا که به من غذا دادید، من هم خبری برای شما دارم». ما را بهجای خلوتی برد و گفت: «خانم سالخوردهای اینجا آمده است مهمانی خانه شیخ عشیره. او اطلاعاتی در مورد شهدا دارد.» عشقی جریان این زن عراقی را اینگونه روایت کرد: رفتیم این خانم را پیدا کردیم. او سوار ماشین شد و ما را بهجایی برد که میگفت شهدا آنجا هستند. درواقع این خانم خودش شهدا را در زمین کشاورزیاش دفن کرده بود. شاید در حالت عادی ما هیچوقت آنجا نمیرفتیم چون منطقهای بود خارج از مناطق عملیاتی، حالا یا اسیرشده بودند و یا اتفاق دیگری برایشان افتاده که به آنجا منتقلشده بودند. آن خانم تعریف میکرد: «وقتی من این شهدا را پیدا کردم پراکنده بودند. من همانطور که اینها را جمع میکردم، گریه میکردم و یاد مادرشان افتادم و گفتم که من برایتان مادری میکنم. چند شب شام نذری دادم برای این شهدا». وقتی ما پیکر شهدا را از زیرخاک بیرون آوردیم آن زن مدام خدا را شکر میکرد و میگفت: بالاخره امانتی بود نزد من و این امانت را حالا به ایرانیان برمیگردانم و تحویل میدهم.
ما نیز توفیق این را داشتیم که دریکی از این بازدیدها بسیجیان مسجدالاقصی را همراهی کنیم و به دیدار مادر شهید داوود صابری برویم. این شهید عزیز در عملیات مرصاد سال 67 در مبارزه با منافقین به شهادت رسید
بیصبرانه مادر مادر شهید صابری در جواب اینکه اگر الآن بعد از بیستوشش سال پسرت را ببینی به او چه میگویی؟ گفت: داوود دیگر بازنخواهد گشت و بیصبرانه منتظرم که من به دیدن او بروم. همزمان با سالروز ولادت دختر پیامبر (ص) فاطمه زهرا (س) بسیجیان و فعالان مسجدالاقصی تهرانپارس به دیدار 1500 مادر شهید در سراسر پایتخت خواهند رفت. گفتنی است اهالی این مسجد از سال 89 دیدار با مادران شهید را در روز ولادت حضرت فاطمه (س) آغاز کردهاند که هرسال بر تعداد این دیدارها افزودهشده است. ما نیز توفیق این را داشتیم که دریکی از این بازدیدها بسیجیان مسجدالاقصی را همراهی کنیم و به دیدار مادر شهید داوود صابری برویم. این شهید عزیز در عملیات مرصاد سال 67 در مبارزه با منافقین به شهادت رسید.
مادر بزرگوار او میگوید: شاید اگر هر تعریفی از پسرم کنم بگذارند بهپای مادر بودنم اما در بین پنج پسری که خدا به من عطا کرد اگرچه همهشان فرزندان خوبی هستند اما او رفتارش متفاوت بود.
وی گفت: من اصرار به رفتن یا نرفتن پسرانم به جبهه نداشتم؛ اما وقتی داوود خواست برود گفتم برو خدا همراهت که دفعه سومی که اعزام شد 12 روز قبل از شهادتش تماس گرفت و کلی باهم حرف زدیم، همیشه میگفت: مامان دعا کن من اسیر یا مجروح نشوم و فقط به شهادت برسم. میگفتم: مادر جان هر چه خدا بخواهد. دو روز مانده به اینکه شهید شود حالم دگرگون بود اما دلیلش را متوجه نمیشدم تا اینکه همان شب خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم در منزل ما تعدادی خانم نشستهاند که بین آنها بانویی نورانی نشسته، ایشان به من گفت: فلانی برنجی که خریدهای بیاور ببینم خوب هست یا نه. وقتی آوردم همانطور که دستش زیر چادر بود برنج را بو کرد و گفت خوب است. از خواب که بیدار شدم متوجه نبودم چرا چنین خوابی دیدم.
روز بعدش دیدم کوچه شلوغ است و یکی از دوستان داوود بهشدت گریه میکند، خبر نداشتم چرا اما او را دلداری میدادم که کمی صبور باشد. دختر کوچکم مریم آمد گفت مامان بچهها میگویند برایتان خبر بد داریم. تا این حرف را زد انگار چیزی از وجودم کنده شد. دوست دیگر داوود جلو آمد و گفت حاجخانم داوود زانویش مجروح شده و دارند میآید تهران. به من الهام شد و گفتم: او مجروح نشده شهید شده.
مادر شهید صابری که اطلاع نداشت قرار است مهمان برایش برود به گرمی از ما پذیرایی کرد و گفت: شک نکنید شهدا زنده هستند و من این را وقتی درک کردم که به سفر حج رفتم. آنجا دائم نگران بودم چطور میتوانم تنهایی اعمال حج را بهجا آورم که آنجا لحظهبهلحظه حس میکردم داوود پشتبهپشت من میآید و هوایم را دارد.
وی در جواب اینکه اگر الآن بعد از بیستوشش سال پسرت را بینی به او چه میگویی؟ گفت: داوود دیگر بازنخواهد گشت و بیصبرانه منتظرم که من به دیدن او بروم.
مادر شهید صابری از شهدای دفاع مقدس ادامه داد: وقتی بهشدت دلتنگ یا از موضوعی دلگیر میشوم میروم بهشتزهرا سر مزارش اما همینکه پایم میرسد آنجا انگار آرامش میگیرم و همهچیز فراموشم میشود. به داوود میگویم مادر جان من چرا اینهمه حرف دارم اما همینکه کنار تو مینشینم همه را یادم میرود.
خلیل در حین اسارت،سرباز عراقی را لگد زد و به تمامی همرزمانش سفارش کرد که اگر از آنها نام فرمانده یا خود فرمانده گردان را خواستند،بگویند:« فرمانده همان خلیل بود که شهید شد.»
«خلیل فاتح» سال ۱۳۴۲ هجری شمسی متولد شد. دوره ابتدایی را در مدرسه «شربت زاده» به پایان رساند و پس از آن در مدرسه «رازی» تبریز ادامه تحصیل داد . اما به علت علاقه زیاد به هنر عکاسی ترک تحصیل کرد و به عکاسی پرداخت. پس از مدتی در کلاسهای شبانه حضور یافت و دوره آموزشی راهنمایی را به آخر رساند اما موفق به دریافت مدرک نشد.
در بحبوحه انقلاب، زمانی که در شهرهای کوچک و بزرگ فعالیتهای تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی اوج گرفت، خلیل با توجه به اینکه مهارت عکاسی داشت، پوستر امام را نقاشی میکرد و به تکثیر آن میپرداخت.
اسارت به دست شوروی و آزادی به دست مجاهدین افغانستانی
پس از پیروزی انقلاب در مسجد شهید مدنی تبریز از محضر آیتالله مدنی استفاده کرد. با تشکیل سپاه پاسداران در سال ۱۳۵۸ به عضویت رسمی سپاه تبریز درآمد و در عکاسخانه سپاه به فعالیت تبلیغاتی مشغول شد. همواره به فکر مسلمانان فلسطینی و لبنانی و افغان بود و آرزوی آزادی آنان را داشت. در راستای همین فکر بود که پیش از آغاز جنگ تحمیلی به همراه حسین نصیری از مرز زابل به افغانستان رفت و سه ماه در آنجا به دفاع از مسلمانان افغانستانی پرداخت. مدت کوتاهی نیز به دست روسها افتاد که در حملات بعدی مجاهدین آزاد شد.
با هجوم عراق به خاک ایران در شهریور ۱۳۵۹،به وطن بازگشت. در میان اولین گروههایی بود که به مناطق عملیاتی اعزام شدند. ابتدا به سوسنگرد اعزام شده که در آنجا رزمندگان اعزامی از تبریز به فرماندهی «علی تجلایی» در مقابل هجوم دشمن مقاومت میکردند و شهر کاملاً در محاصره دشمن بود و از شروع جنگ حدود یک ماه میگذشت. در ۲۰ کیلومتری سوسنگرد نامهای با امضای دکتر چمران به دست خلیل رسید که در آن آمده بود:«نیروهای ارتشی و بسیجی و سپاهی و مردمی همزمان عملیات انجام دهند تا اینکه محاصره شهر ( سوسنگرد ) شکسته شود .»
همراهی با شهید چمران
خلیل پس از آگاهی از محتوای نامه به منطقه عملیاتی سوسنگرد رفت و زمانی که به آنجا رسید دکتر چمران زخمی شده بود. در کتاب یادنامه شهید دکتر چمران درباره حادثه چنین آمده است: «چمران از دو ناحیه پای چپ زخمی شده بود. او با پای زخمی به یک کامیون سرباز عراقی حمله برد که سربازان صدام از یورش این شیر میدان گریخته و او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود در داخل کامیون عراقی نشست و با لبانی متبسم، دیگران را نوید پیروزی میداد و دکتر چمران با همان کامیون خود را به اهواز رسانید.»
مراقبت از پای اسیر عراقی/ نارنجک عمل نکرد
ایثارگری و دیگری را مقدم بر خود داشتن، از بارزترین خصوصیات اخلاقی خلیل بود. نقل است که در یکی از درگیریها در سوسنگرد که خلیل موفق شد چهار اسیر عراقی را با خود به پشت جبهه بیاورد در مسیر راه پوتین خود را به یکی از اسرا داد و خود با پای برهنه مسیر چند کیلومتری را پیمود. او علاوه بر شرکت در درگیریها ، لحظهها و حوادث جبهه را با عکاسی ثبت میکرد. او خود در این باره گفته است: «دشمن عملیات انجام داد و نارنجکی به داخل سنگر ما انداخت که ضامن نارنجک درآمده بود ولی اهرمش عمل نکرد. عکس نارنجک را انداختم و به یادگاری نگه داشتم. خلیل به هنگام اعزام به جبهه ۱۶ سال بیشتر نداشت و حدود یک سال بود که در جبهه حضور داشت که به فکر افتاد با کمک چند مبارز عراقی مخفیانه وارد خاک عراق شود و به کسب اطلاعات محرمانه و موثق از دشمن بپردازد .
نجات ۲۰ اسیر از چنگ بعثیها با نام «یعقوب»
در عملیات «مطلعالفجر» در منطقه گیلانغرب در دشتهای سرپل ذهاب در درگیری با نیروهای عراقی برای نجات ۲۰ نفر زخمی، تن به اسارت داد و خود را «یعقوب» معرفی کرد . تاریخ این اسارت ۲۴ آذر ۱۳۶۰ در عملیات «مطلع الفجر» ثبت شده است . خلیل در حین اسارت ، سرباز عراقی را لگد زد و به تمامی همرزمانش سفارش کرد که اگر از آنها نام فرمانده یا خود فرمانده گردان را خواستند،بگویند:« فرمانده همان خلیل بود که شهید شد.» ابتدا او را به اردوگاه «موصل» بردند و سپس به اردوگاه «موصل ۲» انتقال دادند. در این اردوگاه طبق خاطرات حجتالاسلام سید علی اکبر ابوترابی با کمک چند اسیر ایرانی دیگر علی رغم ارتفاع زیاد دیوار به انبار غذایی راه یافت و انبار را به آتش کشید. در زمان اطفاء حریق،اسیران ایرانی به کمک هموطنان رفته و موفق شدند تعدادی سلاح و مهمات به دست آورند. او در جواب دیگران که چرا این مهمات را آوردهای گفت: « برای روز مبادا ! این کار را کردهایم.» سلاحها را زیر پلهها و خاک مخفی کردند. در هنگام درگیری یکی از اسرا موفق به فرار شد.
تکبیر در اسارت بعثیها و شهادت در اردوگاه موصول۲
چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از اسرای ایرانی اهل آبادان که به حرفه بنایی آشنایی داشت و به خوبی میتوانست به زبان عربی حرف بزند، هنگام مسدود کردن روزنههای اردوگاه متوجه یک عدد نارنجک شد و علی رغم اصرار تمامی بچهها موضوع را به مسئولان اردوگاه گزارش داد. پس از چند دقیقه پنج نفر از اسرا از جمله خلیل را به بازجویی بردند. اما شکنجهها و آزار آنها نتوانست خلیل را به سخن گفتن وادار کند. در آخرین بازجویی چنین وانمود کرد که اگر او را به میان اسرا ببرند شاید با دیدن چهرهها بتواند همدستان خود را شناسایی کند. مأموران اردوگاه به تمامی اسیران آماده باش دادند و خلیل را از مقابل همه آنها عبور دادند ، ولی خلیل هیچ کدام از آنها را نشان نداد و با صدای بلند «تکبیر» گفت.
وی به خاطر این که اسرای دیگر مورد آزار و اذیت قرار نگیرند، مسئولیت تمام کار را بر عهده گرفت. خلیل با آخرین دیداری که بدان صورت از دوستان و همرزمان خود به عمل آورد اردوگاه را ترک کرد . تا مدتی خبری از او در دست نبود تا اینکه پس از یک ماه و نیم بیاطلاعی، سازمان صلیب سرخ جهانی،به خانواده فاتح اطلاع دادند خلیل در خاک عراق در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ به شهادت رسیده و در اردوگاه «موصل ۲» در عراق به خاک سپرده شده است.
بازتاب بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه در رسانههای بینالمللی
بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه امروز تهران، بازتاب گستردهای در رسانههای بین المللی داشت.
به گزارش ایسنا، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و در طلیعه گام دوم انقلاب، مراسم نماز جمعه تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای و با حضور پر شور مردم بصیر و انقلابی در مصلای امام خمینی (ره) اقامه شد که بیانات رهبر انقلاب در خطبههای امروز بازتاب گستردهای در رسانههای خارجی داشت.
"غرب نخواهد توانست ایرانیان را به زانو درآورد" ؛ تیتر نیویورکتایمز از بیانات رهبری
به گزارش ایسنا، روزنامه نیویورک تایمز با این تیتر که «رهبر ایران گفت: غرب نخواهد توانست ایرانیان را به زانو درآورد» به بخشی از سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران در خطبه نماز جمعه امروز اشاره کرد.
این روزنامه با اشاره به اولین حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در اقامه نماز جمعه پس از سال ۲۰۱۲، بخش دیگری از سخنان ایشان را درباره مذاکره ایران با کشورهای دیگر بازتاب داده و نوشت: ایران از مذاکره ابایی ندارد اما نه با آمریکا.
نیویورکتایمز همچنین با مطرح کردن سخنان رهبر انقلاب درباره سردار شهید سلیمانی نوشت: آمریکا به گونهای بزدلانه موثرترین فرمانده ایران در مبارزه با داعش را ترور کرد.
السومریه نیوز: رهبر ایران، ترور سردار سلیمانی را ننگی برای دولت آمریکا دانست
به گزارش ایسنا، نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، شبکه السومریه نیوز در این رابطه نوشت: رهبر ایران در خطبه نماز جمعه گفت که ترور سردار سلیمانی ننگی برای دولت آمریکا است.
این شبکه عراقی نوشت: رهبر ایران گفت که آمریکا داعش را تشکیل داد تا ایران را هدف قرار دهد.
این شبکه همچنین به نقل از مقام معظم رهبری نوشت که شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس مدرسه، رویکرد و موسسههای انسانی عظیمی هستند.
"حمله به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق، «یومالله» بود" تیتر سی.ان.بی.سی از بیانات رهبری
به گزارش ایسنا، شبکه سی.ان.بی.سی برخی محورهای سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی ایران در نماز جمعه امروز تهران را بازتاب داده و نوشت: آیتالله خامنهای، رهبر ایران روز جمعه گفت که تصمیم تهران برای حمله به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق، «یومالله» بود.
این شکبه همچنین به این بخش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران در خطبه نماز جمعه پرداخت که گفتند آمریکا با ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، ذات تروریستی خود را نشان داد و این اقدام، یک رسوایی برای دولت ترامپ به حساب میآید.
العربیه: رهبر ایران ترور ژنرال سلیمانی را"بزدلانه" توصیف کرد
به گزارش ایسنا، نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، شبکه العربیه در گزارشی در این رابطه نوشت: رهبر ایران اعلام کرد که حمله موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق"ضربه به حیثیت "آمریکا بود.
این شبکه سعودی همچنین نوشت: رهبر ایران همچنین ژنرال سلیمانی را قوی ترین فرمانده در جنگ با داعش توصیف کرد و گفت که ترور سلیمانی توسط آمریکا در یک حمله هوایی در بغداد "بزدلانه" بود.
القبس: رهبر ایران سردار سلیمانی را قویترین فرمانده جبهه مقاومت توصیف کرد
به گزارش ایسنا، نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، روزنامه القبس در این باره نوشت: رهبر ایران اعلام کرد که ایران دو هفته استثنائی را پشت سرگذاشت و شاهد حوادث تلخی بود.
این روزنامه کویتی در ادامه نوشت: رهبر ایران سردار سلیمانی را قوی ترین فرمانده جبهه مقاومت در منطقه توصیف کرد و گفت که میلیون ها نفر در ایران و هزاران نفر در عراق از ترور سلیمانی ناراحت شدند و ترور او رسوایی دولت آمریکا بود.
این روزنامه به نقل از مقام معظم رهبری همچنین نوشت که توانایی ایران در سیلی زدن به یک قدرت سرکش نشان می دهد که خدا با ما است.
گزارش رویترز از بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعه تهران
به گزارش ایسنا، خبرگزارش رویترز بخشی از سخنان رهبر انقلاب اسلامی ایران در خطبه نماز جمعه امروز تهران را مورد توجه قرار داده و نوشت: رهبر ایران روز جمعه خواستار اتحاد ملی و مشارکت زیاد مردم در انتخابات فوریه[اسفندماه] شد.
رویترز همچنین با اشاره به این که رهبر انقلاب پس از هشت سال در نماز جمعه شرکت کردند، به بازتاب این بخش از سخنانشان پرداخته و نوشت: اقداماتی باید در راستای جلوگیری از حوادثی مانند ساقط کردن «غمانگیز» هواپیمای اوکراینی در ۱۱ ژانویه جلوگیری شود.
این خبرگزای همچنین به بخش دیگری از سخنان ایشان اشاره کرده و نوشت: رهبر ایران گفت که حملات موشکی ایران به اهداف آمریکایی در ماه جاری در عراق، یک سیلی به صورت آمریکا بود و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران از حمایتی الهی برخوردار است.
گزارش الیوم السابع از خطبههای امروز مقام معظم رهبری
به گزارش ایسنا، نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، روزنامه الیوم السابع در گزارشی در این رابطه نوشت: رهبر ایران پس از هشت سال امروز امامت نماز جمعه را برعهده گرفت و در خطبه خود بر احساسات دینی و ملی ملت ایران تمرکز کرد.
این روزنامه در بخشی از گزارش خود نوشت: رهبر ایران در سخنرانی خود به عملیات ترور ژنرال قاسم سلیمانی و مشکلات و چالش هایی که ایران اخیرا با آن ها روبه رو بود پرداخت و گفت که قاسم سلیمانی با تروریست های منطقه می جنگید و سپاه قدس یک سازمان انسانی است.
این وزنامه مصری در ادامه گزارش خود نوشت: رهبر ایران با دعوت از ملت ایران به اخلاص در عمل گفت که اصول فکری نیروهای مسلح ایران و سپاه قدس برگرفته از اصول الهی است.
بازتاب خطبههای امروز مقام معظم رهبری در شبکه الجزیره
به گزارش ایسنا، نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، شبکه الجزیره در گزارشی در این رابطه نوشت: رهبر ایران گفت که آمریکا با ترور ژنرال سلیمانی چهره تروریستی خود را نمایان کرد.
این شبکه در ادامه نوشت: رهبر ایران در اولین خطبه خود پس از سال 2012 و در سایه تشدید تنش با آمریکا و همچنین در زمانی که مقامات ایران با فشارهای داخلی و خارجی مواجه هستند گفت که حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین الاسد ضربه ای به ابهت و حیثیت آمریکا بود .
این شبکه قطری با انتشار تصاویری از نماز جمعه امروز تهران نوشت: رهبر ایران حمله موشکی به پایگاه های آمریکایی در عراق را "یوم الله" توصیف کرد.
بلومبرگ: رهبر ایران میگوید که رئیسجمهور آمریکا دلقکی تظاهرکننده به حمایت است
به گزارش ایسنا، شبکه بلومبرگ که بخشی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی ایران در نماز جمعه امروز را بازتاب داد، نوشت: رهبر ایران گفت که رئیس جمهور آمریکا یک «دلقک» است که وانمود میکند از مردم ایران حمایت میکند.
این شبکه در ادامه نوشت که آیتالله خامنهای میگوید، ترامپ یک خنجر زهرآگین را بر پشت ملت فرو خواهد برد.
بلومبرگ علاوه بر این نوشت که رهبر انقلاب اسلامی ایران، حضور سرشار مردم ایران را در مراسم تشییع سردار شهید قاسم سلیمانی، نشانگر حمایت مردم از جمهوری اسلامی ایران تلقی کرد.
این شبکه در بخش دیگری از گزارشش درباره بیانات روز جمعه رهبر انقلاب نوشت: آیتالله خامنهای گفت که آمریکا با ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، به گونهای بزدلانه، موثرترین فرمانده ایران را در مبارزه علیه داعش ترور کرد.
الاهرام: رهبر ایران حمله موشکی به پایگاه آمریکایی را "یوم الله" توصیف کرد
به گزارش ایسنا، نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیتالله العظمی خامنهای در مصلی امام خمینی(ره) برگزار شد، روزنامه الاهرام در این رابطه نوشت: رهبر ایران اعلام کرد که حملات موشکی ایران به پایگاه های آمریکایی "سیلی به صورت" آنان بود و نشان داد که خدا با ما است.
این روزنامه در ادامه نوشت: رهبر ایران گفت که قدرت ایران در زدن چنین سیلی به یک قدرت جهانی نشان می دهد که خدا با ما است و هدف قرار دادن پایگاه آمریکایی در عراق "یوم الله" است.
این روزنامه مصری در ادامه گزارش خود نوشت که لابه لای بیانات رهبر ایران، حضار شعار"مرگ بر آمریکا" سر می دادند.
همچنین شبکه اسکای نیوز عربی، روزنامه الشرق الاوسط، پایگاه خبری صدی البلد، روزنامه الوطن، پایگاه خبری مصراوی، شبکه سی ان ان عربی، روزنامه رای الیوم و دیگر رسانه های عربی در گزارش هایی جداگانه به بیانات امروز مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه پرداختند.
انقلاب اسلامی نه یک حادثهی منطقهای که یک حادثهی تاریخی است.
اساساً هر انقلابی، در جغرافیای انسانی، مثل زلزله و آتشفشان در جغرافیای طبیعی است. زلزله و آتشفشان ازلحاظ اصل بروز، ناشی از تکاثُفانرژیهای مختلف طبیعی است. انقلاب هم در جغرافیای انسانی، ناشی از انباشته شدن انرژیهای انسانی و انفجار این انرژیها است. ازلحاظ تأثیر هم همینجور است، هر زلزلهای در هرجای دنیا اتفاق بیفتد و هر آتشفشانی در هر جای دنیا که مشتعل میشود، علاوه بر تأثیرات منطقهای و محدودی که دارد، در کل مسائل طبیعیِ جهان اثری دارد، یا ضعیف یا قوی.
همهی انقلابها این تأثیر را در کل مسائل جهانی دارند، یا کم است یا زیاد. همهی انقلابها در مناسبات بشری و در ارتباط میان ملتها، در موضعگیری سیاستها و در جغرافیای سیاسی عالم یک تأثیری میگذارند. با این تعبیر باید گفت که هر انقلابی جهانی است. همان انقلابی هم که بهوسیلهی یک عده جوان، در یک گوشهای از دنیا، در یک کشور کوچکِ دو، مثلاً سه میلیونی بروز میکند، یک حادثهی جهانی است. هیچ انقلابی را نمیشود محدود به مسائل منطقهای کرد، لااقل بروز، حدوث و ایجادش اینجور است.
البته تأثیرات انقلابها بر حوادث جهانی یکسان نیست.
هرچه آثار و تأثیراتی که یک انقلاب بر حوادث جهانی میگذارد، سریعتر باشد، فراگیرتر باشد، ماندگارتر باشد، آن انقلاب بزرگتر است.
گاهی این تأثیرات بهنحوی است که انقلاب را بهشکل یک واقعهی تاریخی در میآورد. واقعهی تاریخی یعنی آن واقعهای که در تاریخِ بعد از خودش هم، دارای علائم و تأثیراتی است. فقط در زمان خود تأثیر نمیگذارد، بلکه یک دورهی بعد از خودش را هم میسازد که همهی انقلابها اینجور نیستند.
اگر انقلابی این سه خصوصیت داشته باشد؛ اول، یک جهانبینی و تلقّی از عالم ارائه بدهد؛ دوم، پایگاه مهمی که در وضع زندگی عالم تعیینکننده است از استکبار بگیرد؛ و سوم، حوزهی تأثیر آن وسیع باشد؛ این انقلاب از سطح منطقهای و جهانی هم بالاتر است، این یک انقلاب ماندگار و تاریخی است. این انقلاب یک انقلاب برجسته است. انقلاب اسلامی ایران اینگونه بود.
در دههی شصت و هفتاد، حوادث و وقایع انقلابیِ زیادی اتفاق افتاده، از اقصای آسیا تا آفریقا و تا آمریکای لاتین؛ وقایعی که هرکدامی، یک تأثیر بر جغرافیای سیاسی جهان داشت. اما میخواهم این را بگویم که انقلاب اسلامی در میان همهی این انقلابها از جهت ارائهی یک تلقّی جدید از جهان و یک جهانبینی جدید به انسانها، استثنایی بود. بقیهی انقلابهایی که در این دو دهه اتفاق افتادند، درحقیقت ادامهی انقلاب شوروی هستند. همان تلقّی، همان فکر و همان راه حل در مسائل جهانی را ارائه میکنند، چیز جدیدی نمیگویند.
لذا شما میبینید که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در کشورهای جهان سوم، حتی در کشورهای اسلامی، هرگاه یک عده روشنفکر میخواهند یک حرکتی را انجام بدهند و اعتراضی کنند، ایدئولوژیشان مشخص است؛ حرکت، حرکت چپ است؛ نظامات، همان نظاماتی است که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در کشور روسیه دیده شده است.
💢امام خامنهای: هرکس کشور و امنیت را دوست دارد، رأی بدهد/هرگز نمیگویم چه کسی را انتخاب کنید
♦️رهبرمعظم انقلاب، امروز:اصلیترین مظهر حضور مردم، در انتخابات است. من هرگز نمیگویم فلانکس را انتخاب کنید و فلانکس را انتخاب نکنید اما میگویم سر صندوق حاضر بشوید و رأی بدهید. هرکس کشور و امنیت را دوست دارد باید سر صندوق حاضر بشود.
♦️مردم میدانند که نظام جمهوری اسلامی برای عزت و #امنیت و پیشرفت آنها دارد تلاش میکند.
♦️نظام جمهوری اسلامی دست دشمن را از این کشور قطع کرده است؛ این کار کوچکی نیست؛ کار خیلی بزرگی است.
♦️مردم سَرسَری به مسئلهی انتخابات نگاه نکنند. رأی را از روی فکر و تأمل بدهند. وقتی ما فکر کردیم، بر اساس یک منطقی، یک انتخابی کردیم و رأیمان را بر اساس آن منطق انتخاب کردیم پیش خدای متعال [هم انشاالله مأجوریم] اگر درست فکر نکرده عمل کنیم، هم پیش خدا و هم پیش خودمان بعداً مسئولیم. ولی اگر بر اساس فکر، انتخابی کنیم ولو اشتباه باشد، هم خدا راضی است و هم وجدان خودتان راحت است.۹۶/۲/
ششمین جشنواره ملی تولیدات فرهنگی هنری مدرسه عشق، با رویکردی متفاوت از دوره های پیشین این جشنواره؛ فصل جدید خود را با تغییراتی در بخش های جشنواره ونحوه داوری ها با هدف هویت بخشی به پایگاه های مقاومت بسیج آغاز کرده است. عنوان «مدرسه عشق» برگرفته از کلام گهربار امام راحل عظیم الشأن(ره) در خصوص بسیج می باشد. طرح جشنواره فرهنگی هنری سالانه مدرسه عشق که در آستانه برگزاری ششمین دوره آن قرارگرفته ایم، فرصتی در جهت دیده شدن و ایجاد نشاط و پویایی در فعالیت های پایگاه های مقاومت این شجره طیبه است.
مهم ترین ویژگی ششمین دوره ی جشنواره تولیدات فرهنگی هنری مدرسه عشق در خصوص آثار منتخب خواهد بود که صرفاً آثار تولیدی پایگاه های مقاومت بسیج در این دوره به رقابت گذاشته خواهند شد به این معنی که صرفاً آثار متعلق به پایگاه داوری می شوند.
اهداف جشنواره:
ایجاد شورونشاط بسیجیان در فعالیت های فرهنگی پایگاه های مقاومت بسیج
نقش آفرینی در تولیدات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی.
معرفی ابتکارات و خلاقیت های بسیجیان در خلق آثار فرهنگی هنری.
هویت بخشی به فعالیت های فرهنگی پایگاه های مقاومت بسیج
شناسایی مهارت های فرهنگی هنری پایگاه های مقاومت بسیج
شبکه سازی بسیجیان در تولیدات فرهنگی هنری جبهه انقلاب اسلامی
ایجاد رقابت سالم در تولید و خلق آثار فرهنگی هنری و خودجوش پایگاه ها.
جریان سازی و الگوسازی فعالیت های فرهنگی شاخص در سطح کشور
رهبر
معظم انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۳۹۸ هجری شمسی، با تبریک
عید نوروز و میلاد مسعود امیرمؤمنان حضرت علی علیهالسلام به هممیهنان
عزیز و بویژه خانوادههای معظم شهیدان و جانبازان، و با آرزوی سالی توأم با
شادی، سعادت، سلامت جسمی و توفیقات روزافزون مادی و معنوی برای ملت ایران،
سال جدید را سال «رونق تولید» نامگذاری کردند. حضرت آیت الله خامنهای
در ارزیابی سال ۹۷، آن را سالی پُر ماجرا خواندند و خاطرنشان کردند: دشمنان
در این سال نقشههای زیادی برای ایران کشیده بودند، اما ملت ایران به معنی
واقعی خوش درخشید و با صلابت و بصیرت و با همت جوانان، آن نقشهها را خنثی
کرد. رهبر انقلاب اسلامی واکنش مردم به تحریمهای شدید آمریکا و اروپا
را در عرصههای سیاسی و اقتصادی واکنشی محکم و مقتدرانه برشمردند و
افزودند: در عرصه سیاسی مظهر این واکنش راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن و
موضعگیریها مردم در طول سال بود و در عرصه تقابل اقتصادی نیز با «افزایش
ابتکارات علمی و فنی»، «افزایش چشمگیر شرکتهای دانش بنیان»، «افزایش
تولیدات زیربنایی و اساسیِ داخلی مانند افتتاح فازهای متعدد گاز جنوب کشور و
افتتاح پالایشگاه بزرگ بندرعباس»، ملت ایران توانست در مقابل دشمنی و
خباثت دشمنان، قدرت و هیبت و عظمت خود را نشان دهد و آبروی ملت و انقلاب و
نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد. ایشان در ادامه مشکل اساسی کشور را
همچنان مشکل اقتصادی دانستند و با اشاره به افزایش مشکلات معیشتی مردم در
ماههای اخیر، گفتند: بخشی از این مشکلات مربوط به مدیریتهای نارسا در زمینه
مسائل اقتصادی است که حتماً باید جبران شود، البته برنامهها و تدابیری
اندیشیده شده است که این تدابیر باید در طول سال جدید به ثمر بنشیند و مردم
آثار آن را احساس کنند. حضرت آیت الله خامنهای با تأکید مجدد بر اینکه
اولویت و مسئله فوری و جدی کشور، مسئله اقتصاد است، از «کاهش ارزش پول
ملی» «قدرت خرید مردم» و «کمکاری و یا تعطیل بعضی کارخانجات» بهعنوان
مشکلات مهم اقتصاد کشور یاد و تأکید کردند: بر اساس مطالعه و همچنین نظرات
کارشناسان، کلید حل همه این مشکلات «توسعه تولید ملی» است. رهبر انقلاب
اسلامی با اشاره به استقبال مردم از شعار سال ۹۷ یعنی «حمایت از کالای
ایرانی» و آثار مثبت آن، افزودند: امسال، مسئله محوری و اصلی، مسئله
«تولید» است، زیرا اگر تولید جریان یابد، هم مشکلات معیشتی و اشتغال حل
میشود، هم موجب استغنای کشور از بیگانگان و دشمنان خواهد شد و حتی
میتواند مشکل ارزش پول ملی را تا حدود زیادی برطرف کند، بنابراین من شعار
امسال را «رونق تولید» قرار دادم. حضرت آیت الله خامنهای همگان را به
تلاش برای رونق تولید در کشور فراخواندند و ابراز امیدواری کردند با گسترش
چشمگیر و محسوس این تلاش در طول سال، مشکل اقتصادی در مسیر حل شدن قرار
بگیرد. ایشان با درود به ارواح مطهر امام راحل و شهیدان سرافراز، و با
سلام به پیشگاه حضرت ولیعصر(عج)، دعای آن بزرگوار و سعادت ملت ایران و همه
ملتهایی که نوروز را گرامی میدارند، از خداوند متعال مسألت کردند.
گروه
جهاد و حماسه: محمد طاهری دوست شهید لایقی در باره لحظه شهادت او میگوید:
محمدبهروز به هنگام شهادت در لحظات آخر چیزی زمزمه میکرد و وقتی گوشم را
به دهانش نزدیک کردم، متوجه شدم که سوره بقره را زمزمه میکند.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)،
سیودومین برنامه دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی، عصر روز
چهارشنبه چهارم بهمن ماه در منزل شهید محمد بهروز لایقی انجام شد.
رحیم قربانی، مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ با اشاره به این
موضوع که دیدارجامعه قرآنی با خانوادههای شهدای قرآنی از سال ۹۱ آغاز شده
است، اظهار کرد: تا کنون حدود ۲۶۰ دیدار انجام شده که از میان این
دیدارها، ۱۶ دیدار به صورت مستند تهیه و از شبکههای مختلف سیما پخش شده
است.
در ادامه فاطمه لایقی، مادر شهید محمدبهروز لایقی به خصوصیات اخلاقی
فرزندش اشاره کرد و گفت: محمدبهروز، اسفند سال ۴۶ متولد شد، زمانی که شب
قبلش، پدرم را از دست داده بودم. پسرم زمانی که بزرگ شد، همیشه دست و پایم
را میبوسید و میگفت، فاطمه خانم من پدرت هستم. محمدبهروز بسیار باخدا و
اهل نماز بود و همیشه نماز اول وقت را به جا میآورد.
وی افزود: محمدبهروز به کوچکترین موارد احکامی اهمیت میداد، تا جایی که
یک روز، یکی از بچههای اقوام به دنیا آمد و همه روی قابلمه میزدند که او
میگفت پدر اینها را به راه راست هدایت کنید.
مادرشهید لایقی ادامه داد: یک شب که برق منزل قطع شده بود، زمانی که از
پایگاه برمیگشت، چون کلید نداشت، آنقدر پشت در نشسته بود تا برق بیاید.
حتی به منزل زنگ نزد که ممکن است ما خواب باشیم و مزاحممان شود.
وی بیان کرد: محمدبهروز ۱۳ ساله بود که به جبهه رفت و من و پدرش اجازه
رفتن را دادیم. پنج سال در جبههها بود و گاهی هم در این میان مرخصی
میگرفت و به منزل میآمد. بهمن سال ۶۴ به پایش مجروح شد و دی ماه سال
آیندهاش یعنی سال ۶۵ در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.
لایقی به بعد قرآنی شهید لایقی اظهار کرد و گفت: محمدبهروز، قاری قرآن
بود و اولین استادش پسرعمهاش آقای علیزاده بود. پسرم از شاگردان استاد
خدام حسینی در مسجد ابوذر بود. محمدبهروز بسیار درسخوان بود و با همه
مشغلههایش قرآن هم میخواند و در کنارش چند سوره از قرآن را حفظ کرده بود.
وی با اشاره به بیان خاطرهای از دوران مدرسه شهید لایقی گفت: سال آخر
مدرسهاش بود، کارنامهاش را آورد و علی رغم آنکه همه درسهایش خوب بود اما
یک درسش را نگاه کرد و گفت این نمره من نیست و باید باهم به مدرسه برویم
تا حقم را بگیرم. با اصرار به مدرسهاش رفتیم و با حالت خجالت به مدیر
مدرسه موضوع را گفتم. خجالت میکشیدم چون فکر میکردم شاید محمدبهروز
اشتباه کرده باشد. پرونده را باز کردند و رو به محمدبهروز کرد و گفت احسنت
درست است. حق شما این نمره نبود و در نهایت نمره واقعی را به او دادند.
مادرشهید لایقی تصریح کرد: پسرم اهل هیأت و مسجد بود. علاوه بر قرآن
زبان هم میخواند. اهل ورزش هم بود که کمربند مشکی درتکواندو را گرفته بود.
وی بیان کرد: همیشه وقتی مرخصی میآمد؛ موقع برگشتش خداحافظی میکرد و
میگفت کسی متوجه رفتنم نشود و آنقدر آرام میکرد تا از همسایگان متوجه
رفتن او به جبههها نشود.
لایقی اظهار کرد: از بانوان ایران میخواهم که به خاطر خدا حجاب را رعایت کنند نه بخاطر ما. شهید لایقی به حجاب بسیار اهمیت میداد.
وی ادامه داد: یکبار محمدبهروز در مسابقات جایزه آورده بود که جایزهاش
مشهد بود و از طرفی ما هم به همراه دختر بزرگم قصد رفتن به مشهد را داشتیم.
محمد دیگر با هواپیما نرفت و همگی به اتفاق باهم رفتیم. درآن زمان کوپن
میدادند. یک روز من و دخترم که هر دو از دو خانواده بودیم و دو کوپن
داشتیم رفتیم گوشت خریدیم. محمدبهروز زمانی که متوجه شد، ناراحت شد و گفت
که من از غذا نمیخورم و هرچه اصرارکردیم گفت که شما باید یک بسته گوشت
میخرید و بسته دیگر را از شهر خودتان میخریدید. اگر سهمیه گوشت مشهد تمام
شود، چه خواهید کرد؟ محمدعادت شد یک موضوع را یکبار بگوید. بعد از آن دیگر
حرفی از گوشت نزد اما در تمام وعدهها سیب زمینی سرخ کرده خورد و لب به
غذایی که با آن گوشت درست کرده بودیم، نزد.
مادرشهید لایقی اظهار کرد: آخرین باری که محمدبهروز به جبهه رفت، حاج
آقا کاظم یوسفی، دنبالش آمد. هرچه گفتیم تا قطار دنبالت بیاییم اجازه نداد.
وقتی میخواست سوار ماشین شود، یکی از همسایهها رد میشد که او سریع خود
را در گوشه ماشین پنهان شد که کسی او را نبیند.
وی بیان کرد: محمدبهروز همیشه دیگران را مثال میکرد که اگر شهیدی
آوردند، ناراحتی نکنید تا دشمن شاد نشود، بعدها متوجه شدیم که منظورش خودش
بود که پس از شهادتش ناراحتی نکنیم. ۳۱ سال از شهادت پسرم میگذرد اما هیچ
وقت احساس پشیمانی نمیکنم. خدا یک روز پسرم را به ما داد و یک روز هم از
ما خرید. دل مادر مگر میشود برای پسرش تنگ نشود اما به خاطر خدا صبر
میکنیم. بیشترین زمان جای خالی محمدبهروز را در دورهمیها و مراسمها
متوجه میشوم. خدا به همه ما صبر بدهد.
مادرشهید لایقی اظهار کرد: در مسجد فعالیت میکردم که خبر شهادت یکی از
اقوام بنام شهید امیررسولی را آوردند. به من گفتند که فردا حتما منزل
باشید؛ شک کردم که شاید خبرشهادت برایم بیاورند. فردایش آمدند و خبرشهادت
پسرم را دادند. زانوهایم میلرزید.
وی بیان کرد: محمدبهروز به غیبت حساس بود و همیشه میگفت در هر مجلسی که
هستید اگر غیبت میکردند، سروصدا و شلوغ کاری کنید تا غیبت نکنند. همچنین
به حجاب بسیار اهمیت میداد.
وی بیان کرد: بهروز زمانی که از امتحانات خردادماه فارغ میشد در
تابستان داغ در صابون پز خانه بدون آنکه ما متوجه شویم، کار میکرد و
دستمزد کارش را هم به خانوادههای محرومین میداد. یک بار پایش به
تیرجوشکاری خورد و روی ویلچر مینشست. من را که میدید به سختی بلند میشدو
میگفت چیزی نشده و پزشکان سخت میگیرند. برایش میخواستم قربانی کنم که
نگذاشت و پول قربانی را به نیازمندان دادیم.
مادر شهید لایقی گفت: بهروز پیش از شهادتش دو دستمال سفید آورده بود که
گفت اگر شهید شدم دستمال را در قبرم بگذارید و من هم این کار را کردم.
دستمالها را در آب فرات شسته بود به همین دلیل اصرار میکرد تا دستمال را
در قبرش بگذارم.
وی در پایان به مسئولان توصیه کرد: از مسئولان میخواهم که به درد جامعه بخورند و هوای مردم را داشته باشند.
در ادامه اردشیر لایقی، برادرشهید لایقی به بیان ویژگیهای شخصیتی او
پرداخت و گفت: محمدبهروز اسفند سال ۴۶ متولد شد و فرزند سوم خانواده به
شمار میرفت. در کودکی بسیار شیطون بود و این شیطنت همسایگان را بهت زده
کرده بود. زمانی که محمدبهروز شهید شد، بسیاری از همسایگان ناراحت شدند و
گریه میکردند.
وی افزود: در سن ۱۳ سالگی از طرف مدرسه شهدای هفت تیر به جبهه اعزام شد.
محمدبهروز یک سال در بوکان بود و ما بی خبر از او بودیم. زمانی که برگشت،
دوره فشرده ۴۵ روزه را درپادگان امام حسین(ع) گذراند. آنقدر دوره سختی
برایش بود که وقتی برگشت بسیار لاغر و به اصطلاح «نی قلیون» شده بود.
برادرشهید لایقی تصریح کرد: محمدبهروز بسیار با برنامه بود یعنی صبحها
به مدرسه میرفت و عصرها میدانستیم که یا در باشگاه است و یا در مسجد برای
کلاس قرآن. او با خلیل دلپاک به کلاس استاد خدام حسینی میرفتند. همچنین
در دورهای هم از شاگردان استاد عباسی و قره شیخلو بودند. آقای دلپاک پس از
شهادت بهروز، نزد استاد خدام حسینی میرود و میگوید که بهروز شهید شد و
استاد گفت او عامل به قرآن بود.
وی بیان کرد: همه بچههای یک محل و مسجد را در یک گردان قرار میدادند.
بهروز در گردان مالک اشتر بود. سال ۶۴ اولین بار از سوی گردان مالک در
عملیات فاو بود. در آن دوره من سرباز بودم. اوایل دی ماه بود که برای مرخصی
آمده بودم و گفتم که اگر برای بهروز اتفاقی افتاد با من تماس بگیرید و
شمارهای به آنها دادم. بهمن سال ۶۴ در فاو مجروح شد و من در سیستان و
بلوچستان در پاسگاه مرزی سرباز بودم که فرماندهام ۴۸ ساعت به من مرخصی داد
و به بیمارستان رفتم. زمانی که از اتاق عمل بیرون آمد در هوشیاری و بیهوشی
فریاد میزد که چرا دوستش باقر یوسفی شهید شد و او مجروح شده است. آقای
باقریوسفی که حکم ستاد لشگر ۲۷ را داشت اما به صورت بسیجی در گردان مالک
اشتر بود و در عملیات شهید شد.
برادر شهید لایقی ادامه داد: کنارش ماندم تا آرام شود. موقع برگشت گفتم
یکسال از سربازیام مانده است، مراقب خودت باش و کنار پدرومادر باش تا من
برگردم. او هم به من قول داد. با عصا به منزل رفت و با همان وضعیت دوباره
به جبهه برگشت.
وی بیان کرد: از منطقه با دوستانش همچون شهید هاشمی، شهید موحدی مرخصی
گرفتند که از بندرعباس با کشتی به قشم بروند. برای سوارشدن به کشتی باید
ساعتها صف میایستادیم. بهروز چون با عصا بود میتوانست بدون نوبت سوار
کشتی شود و دوستانش هم به هوای او سوار شوند اما بهروز قبول نمیکند و
همچون دیگران در صف میایستند.
لایقی اظهار کرد: یکی از همرزمانش نحوه شهادت بهروز را اینچنین به ما
گفت. گردان شهادت بود. آخرین عملیاتی که بهروز در آن شرکت کرده بود، در آن
گردان بود که به عنوان گردان خط شکن تشکیل شده بود. او میگفت نیمههای شب
خط را شکستیم و بسیار خسته شده بودیم و تا صبح باید بیدار میماندیم تا چرت
نزنیم و دشمن غافلگیرمان نکند. بهروز تا صبح سرک میکشید تا کسی خوابشان
نبرد. دو برادر کنار هم بودند که بهروز آنها را از هم جدا کرد و دلیش این
بود که اگر این سنگر را بزنند حداقل هر دو باهم شهید نشوید و یکی از شما
بماند. خمپاره اول را زدند. بهروز تیر به دستش خورد. خمپاره ۶۰ را هم زدند و
در آن تیر به پهلوی بهروز خورده بود. درگیری سختی شروع شد و آنجا سه راهی
شهادت بود. دو برادر جنازه بهروز را در پتو گذاشتند و به عقب برگشتند تا
جنازهاش نماند. تا به سنگر رسیدند یکی از آن دو برادر شهید شد. تا سال ۷۵
جنازه آن برادر هنوز به دست خانواده نرسیده بود و مفقود شده بود که در سال
۷۵ پیکرش به وطن بازگشت
خیلی از انقلابها به اصول خودشان پایبند نمیمانند و در آن تجدیدنظر میکنند، فشارها آنها را به تجدیدنظر وادار میکند، اشتباهها آنها را به پس گرفتن برخی از اصول وادار میکند؛ در انقلابهای معاصر شاهدش بودیم. بعضی از انقلابها هم به اصول خودشان پایبند میمانند. اما آن انقلابهایی هم که اصول خودشان را حفظ میکنند، یا ادعا میکنند که حفظ کردند، این امتیاز را دارند که بخشی از قدرتهای
جهان با آن اصول موافقند. فرض بفرمایید فلان کشور آمریکای مرکزی که تفکر
مارکسیستی را مبنای یک انقلاب قرار داده و این انقلاب به پیروزی رسیده و آن
تفکر را هم حفظ کرده، حالا به هر اندازه که حفظ کرده، حفظ اصولی که سرتاسر
دنیای کمونیست و قدرت شوروی پشتیبان اوست و با او موافق است و بهخاطر آن، امتیاز به او میدهد؛ این کارِ خیلی دشواری نیست.
انقلاب اسلامی دارای اصولی بود که تمام قدرتمندان بزرگ عالم با این اصول مخالف بودند. یک اصل، اصل نه شرقی و نه غربی است؛
و
این در حالی است که بلوک غرب و شرق، دنیا را بین خودشان به دو منطقهی
نفوذ تقسیم کردند و حاضر نیستند خارج از این دو منطقهی نفوذ، کشوری را
مشاهده کنند. حالا یک انقلابی میآید، یک کشوری را در یک منطقهی بسیار حساس و با یک وضعیت فوقالعاده مهم، از حوزهی نفوذ دو ابرقدرت خارج میکند. مسئله، مسئلهی کل قدرت استکباری جهانی است که یکپارچه میشوند و درمقابل این انقلاب میایستند. اصل نه شرقی و نه غربی ما، از این قبیل است.
اصل دینگرایی و ابتنایهمهی امور در نظام بر دین، ازاینقبیل است. مردمی بودن انقلاب از این قبیل است. گرایش به وجود معنویت ازاینقبیل است. ارائهی نسخهی جدیدی برای عدالت اجتماعیازاینقبیل است.
اینها چیزهایی است که هیچکدام از قدرتمندان بزرگ دنیا اینها را قبول ندارند و لِذا شاهد همدستی قدرتهای بزرگ جهانی علیه خودمان بودیم؛ بهصورت آشکار و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم.
* اصول انقلاب اسلامی
* دشمنی قدرتمندان با انقلاب اسلامی و دلیل آن
در جنگ تحمیلی، غیر از آمریکاکه علناً و صریحاً از عراق حمایت کرد و شورویکه عمدهی تسلیحات عراق را داد و فرانسه که بخش مهمی از تسلیحات عراق را داد و انگلیسکه انواع و اقسام کمکهای ممکن را به عراق کرد. علاوه بر همهی اینها، حتی آلمانکه آن روزهای جنگ که با ما روابطش نسبتاً دوستانه بود، امروز خبرها و گزارشهایی نشان میدهد که در دوران جنگ تحمیلی، شرکتهای آلمانی، مواد شیمیایی برای ایجاد بمب شیمیایی به عراق دادند؛ در این حد!
ایتالیاکه
درست نقطهی مقابل ما نبود و درمقابل ما قرار نگرفته بود حتی به عراق کمک
کرد؛ هلیکوپترهایی که متعلق به ما بود و جنگی هم نبود و پول آن قبلها
داده شده بود و توی انبارهای ایتالیا بود، پولش را هم داده بودیم؛ در مقام
کمک به عراق به ما نداد. چون احساس کرد ممکن است به ما کمک کند و به عراق
فشار بیاورد. حتی دولت ژاپندر اواخر به گروه فشار علیه انقلاب اسلامی پیوست. آن هم برای فشار علیه جمهوری اسلامی از روشهای مخصوص خودش استفاده کرد.
دولت شوروی که اینقدر برای عراق تجهیزات، از انواع و اقسامش فراهم کرد و بهدنبال شوروی، دولتهایاروپای شرقی
کلاً در کار جنگ، در آموزش و در تسلیحات و مواد اولیه و ساخت کارخانجات در
خدمت عراق قرار گرفتند. شاید جالب باشد که بشنوید در دوران جنگ، یکوقتی پیش آمد ما یک مقدار سیم خاردار از کشوری خریدیم و میدانید
که سیم خاردار تأثیرش در جنگِ به این عظمت مگر چقدر است، دولت شوروی اجازه
نداد که این سیم خاردار را از داخل خاک او ترانزیت کنیم؛ تا این حد!
تمام غرب و شرق علیه ما و به نفع دشمن ما متحد شدند. یعنی هم اروپا، هم شوروی، هم آمریکا، اروپای شرقی، اروپای غربی، حالا دولتهای مرتجع منطقه و بعضی دولتهای وابستهای که جاهای دیگر هستند را ذکر نمیکنم و اسم نمیآورم، قابل ذکر نیستند، اگرچه کمک آنها هم بیتأثیر نبود.
تمام این قدرتها علیه جمهوری اسلامی متحد شدند. چرا؟ بهخاطر اصول ما. پس اصول ما آنچنان است که وقتی پایبند به او بشویم، هیچ بخشی از دنیای قدرتمند نمیماند که با ما مخالف نشود. و انقلاب علیرغم اینهمه
مخالف، صد در صد اصول خودش را حفظ کرد. ما یک قدم از اصولمان عقب ننشستیم.
اگرچه دنیای استکباری خواست این شبهه را القا کند که گویا انقلاب اسلامی
در حال تجدیدنظر در خودش است؛ نه! این جزء همان ترفندهایی است که اینها
همواره علیه انقلاب بهکار زدند.